مالیات بر ارزش افزوده نوعی مالیات بر فروش چند مرحله ای است که از وضع مالیات بر مالیات پرداختنی در مراحل مختلف تولید(یا واردات)و توزیع مصارف جلوگیری می کند.مبناء و ماخذ مالیات عبارت است از ارزش افزوده ای که توسط هر موسسه به کالا یا خدمات وارد به آن اضافه می شود.این ارزش افزوده معمولاً با اجازه کسر که پرداختی ها از کل دریافتی های ناخالص های موسسه به دست می آید.با استفاده از این روش، مبناء و ماخذ مالیات هر موسسه محدود به سهم ارزش ایجاد شده از منابع متعلق به موسسه و از خدمات نیروی انسانی است که توسط موسسه به کار گرفته شده است.
البته اصطلاح((ارزش افزوده)) را عده ای معادل واژه((سود)) می گیرند.اما این تعریف برای ارزش افزوده، نمی تواند تعریف جامعی باشد.به عبارت دیگر، سود هم، خود بخشی از ارزش افزوده است:
ارزش افزوده = دستمزد ها + سود = خروجی ها - ورودی ها
ورودی های موسسه عبارتند از مواد اولیه، خدمات حمل و نقل، اجاره، تبلیغات خریداری شده و غیره.بدیهی است که موسسه برای کار روی این وارده ها حقوق و دستمزد پرداخت می کند، یا آن کالاها و خدمات نهایی آماده و فروخته شود و در انتها سودی به جا می ماند.بنابراین ارزش افزوده را هم از جانب جمعی(دستمزد + سود) و هم از جانب کسری (خروجی یا فروش منهای ورودی یعنای خریدها و پرداختها) می توان دید و محاسبه کرد.
با توجه به معایب فوق مالیات بر ارزش افزوده به چهار روش اساسی قابل محاسبه می باشد:بهره + هزینه حقوق+ سود+استهلاک+ اجاره= GNP=فروش نهایی=(معاملات واسطه ای -کل معاملات)/ارزش افزوده
چون ارزش افزوده نشان دهنده کلیه هزینه ها و نیز منافع فروشندگان است، بنابراین مجموع ارزشهای افزوده توسط کلیه موسسات در مراحل تولید دقیقاً معادل GNP مخفف تولید ناخالص ملی می باشد.در واقع ارزش افزوده از یک طرف برابر است با مجموع معاملات پس از کسر معاملات واسطه ای،و از طرف دیگر مساوی است با تولید ناخالص ملی.
با توجه به این امر که مالیات بر ارزش افزوده، درصدی از تولید ناخالص ملی می باشد که به موجب قانون توسط دولت ها وصول می گردد، اگر بخواهیم از ارزش افزوده موسسات با نرخ T مالیات بگیریم، با یکی از چهار روش زیر امکان پذیر خواهد بود:
(وارده)×t -(صادره)×t که این روش اخیر مورد عمل اکثریت قریب به اتفاق کشورهایی که مالیات بر ارزش افزوده را در نظام مالیاتی خود برقرار کرده اند، قرار گرفته است.
مهمترین دلایل مقبولیت و عمومیت یافتن کاربرد این روش عبارتند از:
علی رغم اینکه این روش در خود یک مکانیزم((ضد فرار درونی)) دارد چون هر شخص یا موسسه ای که در هر مرحله از پرداخت مالیات شانه خالی کند، مالیات پرداخت نشده بدهی مالیاتی فروشنده مرحله بعدی خواهد بود ولی نمی توان امکان فرار از مالیات را به کلی منتفی دانست و در بسیاری از کشورها مواردی از فرار مالیاتی بویژه در موسسات کوچک و خدمات حرفه ای(پزشکان، وکلا، بیمه گران ...) مشاهده شده است، البته امکان کنترل در موسسات بزرگ بیشتر است.