ایران آنلاین /او در سال ۶۳ برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد وی بعد از بازگشت نیز همواره با نشریاتی چون کیهان کاریکاتور همکاری داشت؛ دامنه این همکاری در چند سال اخیر به گل آقا، گلستانه، و... نیز گسترش پیدا کرده است.
شهیدی در کنار نامهایی چون اردشیر محصص و کامبیز درمبخش از پیشگامان کاریکاتور ایران است و در سالهای پس از انقلاب که کاریکاتور ایران بیشتر به حوزه طنز محدود میشد از معدود کسانی بود که در ایران به دید هنری به کاریکاتور میپرداخت.
فضای طنزسیاه شهیدی تا چند سال اخیر فضایی سیاه باهاشورهای وهمآور بود ولی در چند سال اخیر با گرایش به روشی انتزاعیتر از رنگ نیز بهصورت عنصری فرعی استفاده میکند. وی در طرحهای جدیدش دست به کارهای تجربی و خارج از چارچوب متعارف خودش و کاریکاتور میزند.
او عصر روز ۱۵ آبانماه به دعوت گروه هنر روزنامه صبا به نمایشگاه مطبوعات آمد و با حضور در غرفه روزنامه صبا با مخاطبانش به گفتوگو پرداخت و برای آنها کاریکاتور کشید... گفتوگوی «صبا» را با داود شهیدی میخوانید.
تاریخچه کاریکاتور به چه دورهای بازمیگردد و چرا نام کاریکاتور با مطبوعات گره خورده است؟
کاریکاتور هنری نیست که به یک باره و در یک لحظه متولد شود بلکه هنری است که الگو و عناصر آن در گذر زمان شکل گرفتهاند. برای مثال یکی از ویژگیهای بارز کاریکاتور اغراق تصویری است که کاریکاتور این خصیصه را از رمانس وام گرفته و با تولد و شکوفایی صنعت چاپ، بهترین مکانی که کاریکاتور برای ارائه خود پیدا کرد مطبوعات بود. یکی از مسائلی که همواره در کاریکاتور مطرح است طرح مسائل و اندیشه اجتماعی است و آنچه در اینجا بهخوبی مشخص میشود این است که کاریکاتور میخواهد با قشر وسیعی از افراد جامعه ارتباط برقرار کند و بر آنها تاثیر بگذارد و در ضمن از آنها نیز تاثیر بپذیرد. برخی معتقدند برای نخستینبار کاریکاتور با برخوردهایی که در جنبش نواندیشی در مسائل دینی که در اروپا اتفاق افتاد و با تولد شخصیتی بهنام کاریکاتوریست شکل گرفت. کاریکاتوریست از همان ابتدا انتقاد را یکی از مولفههای اصلی خود قرار داد و در کاریکاتورها مسائلی مربوط به حقوق طبیعی انسانها، مسائل اجتماعی، محیط زیست، تبعیض نژادی و... مطرح میشود.
بهنظر شما مردم چه تعبیری از کاریکاتور دارند؟
عموم مردم تصور میکنند؛ کاریکاتور جوکی است که مصور میشود. بهطور عمومی در مطبوعات تعدادی طنزپرداز هستند که این افراد در جمعنشینیهای خود سوژههایی را طرح میکنند و بعد این سوژه را به کاریکاتوریست میدهند و او براساس این سوژه طنز کاریکاتوری را خلق میکند. خودم نیز با این شیوه سالها کار کردهام اما بهنظر من این طنز گرافیک نیست که یک سوژه ادبی را با فرمهای گرافیکی بیان کنیم. یک کاریکاتوریست باید سعی کند روابطی را کشف کند و این روابط پاردوکسیکال هستند که فضای طنز را بهوجود میآورند.
شما بههمراه اردشیر محصص و کامبیز درمبخش از جمله کاریکاتوریستهایی هستید که وجه هنری نیز برای کاریکاتور متصور شدید، چرا؟
بهنظر من کاریکاتور و طنز گرافیک در طبقهبندیها، هنر محسوب میشوند و معتقدم محل ارائه و نمود کاریکاتور تنها نباید در مطبوعات باشد بلکه یک کاریکاتور قابلیت این را دارد که خارج از رسانه قاب شود و در گالری به نمایش گذاشته شود. درواقع ضمن طرح مسائل اجتماعی در کاریکاتور میتوان مسائل هنری را نیز در آن مطرح کرد و حتی بهنوعی مراحل تکامل زندگی هنری هنرمند را نیز در کاریکاتور دید. من از دوران توجوانی بیشتر از این ویژگی و جنبه هنری کاریکاتور خوشم آمد و بخش عمده تمرکزم را روی این موضوع گذاشتم و در کاریکاتورهای من شاهد کولاژ، معماری، طنز هولناک و طرح مسائل فلسفی هستیم.
پس با این تفاصیل شما معتقدید که جایگاه اصلی کاریکاتور مطبوعات نیست؟
بهنظر من کاریکاتور جایگاه اصلی طرحها و اسکیسهایی است که میخواهد حرفش را در لحظه بزند. متاسفانه وقتی در مطبوعات سبزیخوردن میپیچندند یا یک برگ روزنامه با باد در خیابان اینطرف و آنطرف میرود جایگاه مناسبی برای عرض اندام کاریکاتوری که وجه هنری دارد نیست. چنین کاریکاتوری باید در فضای گالریها نمایش گذاشته شود اما در مطبوعات تنها میتوانیم شاهد کاریکاتورهایی باشیم که تاریخ مصرف دارند. بهنظرم کاریکاتور نباید در خدمت موضوع باشد بلکه خودش باید بهتنهایی اثری هنری باشد و در خارج از گذر زمان تقویمی رسانهای مورد توجه مخاطبان قرار گیرد. من همیشه کاریکاتور را هنری دانستهام که در مطبوعات میتواند هم مانند سوپاپ اطمینان عمل میکند و هم ضامن انفجار. سالها پیش، ما کاریکاتورهایی در نشریه گلآقا داشتیم که با مردم همراه بودند و در حالی که نیشتر میزند مانند مرهم نیز عمل میکردند. حرکت کاریکاتوریستها باید یک حرکت همراهانه در این زمینه باشد. من همواره به اهمیت مولفبودن یک کاریکاتوریست اعتقاد داشتهام.اگر کاریکاتوریست در استخدام کسانی باشد که به مسئله فرهنگ توجه چندانی ندارند و هدفشان فقط این است که نظر بالادستی خود را جلب کنند و حقوق بگیرند، نمیتوانند رسالت خود را انجام داده و از مسیر منحرف میشوند. آن چیزی که به ما کمک میکند این است که به دانش، سواد و معرفتمان در زمینه کاریکاتور بیفزاییم و بحث و جدل سازنده و مثبت داشته باشیم.
بهنظر شما کاریکاتور در مطبوعات ایران چه جایگاهی دارد؟
کاریکاتور و طراحی طنز، یک مجموعه محوری است که در ایران از همان ابتدا با قدرت عمل کرده است ولی در مقطعی به استخدام رسانههایی با گرایشهای سیاسی درآمد که برخوردها و مشکلاتی را برای این بخش از جامعه هنری ایجاد کرد و باعث بهوجودآمدن نوعی پراکندگی شد؛ یعنی برخی مشکلات کاریکاتوریستها خارج از دنیای کاریکاتور بهوجود آمد و برای آنها هم مشکلاتی را بهدنبال داشت. با توجه به اینکه کاریکاتوریستها برای مطبوعات کار میکنند، ناگزیرند سیاستی را که مجموعه دنبال میکند، در نظر بگیرند و گاهی شرایط به آنها تحمیل میشود و آنها هم مجبورند با آن کنار بیایند. اگر دموکراسی بهعنوان یک امر اخلاقی در چارچوب قانون رعایت شود و همه در خط تعادل قرار گیرند، بستر رسانههایی برای کاریکاتور دارای اساس میشود و در آرامش کار خود را دنبال میکند. وگرنه فکر نمیکنم کاریکاتوریستها با همدیگر برخورد و مشکل خاصی داشته باشند.
در کاریکاتور، محورهای مختلف وجود دارد؛ همانطور که به برخی فیلمهای قبل از انقلاب که با عنوان فیلمفارسی شناخته میشوند، سینما گفته میشد و کارهای ارزشمندی مانند آثار داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی هم جزو سینما بهحساب میآمدند، در کاریکاتور هم یک محور روشنفکری و هم یک محور فکاهی و طنز وجود داشت. تفاوت سطح فرهنگ و تحصیلات در برخورد با این هنر از دیگر مواردی بود که باعث بهوجود آمدن پریشانیهایی در این حوزه شد. کامبیز درمبخش از جمله کاریکاتوریستهایی است که به این دو جنبه کاریکاتور توجه داشته است و برای همین است که آثارش مورد توجه افراد مختلف جامعه قرار میگیرد و تمام نمایشگاههایی که برپا میکند ضمن اینکه با اقبال مخاطبان روبهرو میشود کل آثارش نیز به فروش میرود.
«گلآقا» از مجموعههایی بود که موفق شد جریان روشنفکری و فکاهی در کاریکاتور را تا حدی در کنار هم داشته باشد که متاسفانه با درگذشت کیومرث صابری فومنی؛ مدیر مسؤول مجله گلآقا این جریان متوقف شد. متاسفانه اکنون شاهد هستیم که برخی افراد به اسم هنرمند و کاریکاتوریست به جریانهای افراطی میپیوندند و باعث تشدید تضادها میشوند. راه حل این موضوع ایجاد تعامل و تعادل بین فرهنگ و بخش مردمی کاریکاتور است.
بهنظر شما آیا تا بهحال کتاب ارزشمندی درباره کاریکاتور در ایران تالیف شده است؟
کاریکاتور هنر جوانی در ایران است و از حیث کتاب در فقر کامل بهسر میبرد؛ بر همین اساس نیز این هنر در ایران همیشه به نشریات وابسته بوده است. ما نیاز به کتابهای پژوهشی-تالیفی داریم. متاسفانه بهدلیل آنکه ما همیشه در همه حوزهها نگاهمان به غرب است، تاکنون هرچه کتاب در این حوزه منتشر کردهایم، همه ترجمه کتابها و مقالههای نویسندگان غربی بوده است.
باید با کار پژوهشی هنر کاریکاتور ایران را به جهانیان معرفی کنیم، ما تا زمانی که خودمان را گول میزنیم و سراغ کار تالیفی و پژوهشی نمیرویم. نمیتوانیم راه به جایی ببریم. وظیفه ما این است که با کار پژوهشی اصل، هنر کاریکاتور ایران را در جهان معرفی کنیم.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
من آدم تجربهگرایی هستم و در حال حاضر بخش عمده کاریکاتورهایی که خلق میکنم براساس عکسها و تصاویری است که در مطبوعات منتشر شدهاند. من با کولاژهاییهایی که روی این تصاویر انجام میدهم و با حرفهایی که بر زبان آنها میگذارم یکسری فضای طنزآمیز خلق میکنم. اینجا کاریکاتور و طنز گرافیک با طبیعت، میزانسن و طراحی صحنه روزنامه و مجله و تبلیغاتی که در روزنامهها مستتر است کمک میکنند تا من بتوانم موضوعی را که مدنظرم است بیان کنم.
چرا بهجای کشیدن طرحها و کاریکاتورهایتان روی کاغذ، آنها را روی صفحات نشریات خلق میکنید؟
همانگونه که گفتم این کار تجربه جدیدی برای من محسوب میشود و زندگی هنری من با این تجربیات شکل گرفته و تکامل پیدا کرده است. من بهدلیل این که معماری خواندهام؛ فرم، شکل و فضا برایم بسیار اهمیت دارد. این تجربه به من کمک میکند که زهر کاریکاتور مطبوعاتی از آن گرفته شود و تضادها و برخوردهایی در کارم بهوجود آید که فضای کاریکاتوری را که خلق میکنم تعدیل کند./