در این مقاله ۱۲ تا از رایجترین نکاتی را میخوانید که اگر در محل کارتان افشا کنید، دچار دردسر میشوید. پس برای اینکه موفق شوید نباید آن ها را فاش کنید.
اگر در رابطه با همکارانتان دیدگاهی باز نداشته باشید، نمیتوانید شبکهی قوی حرفهای ایجاد کنید؛ اما این کار باید بسیار زیرکانه باشد، چرا که فاشکردن چیزهای نادرست میتواند تأثیر مخربی بر زندگی حرفهایتان داشته باشد. در میان گذاشتن جنبههای مناسب خودتان با شیوههای مناسب، نوعی هنر است. در حالحاضر، افشاگریها در ایجاد روابط میتوانند مثل توفانی مخرب باشند. ترفندش این است که قبل از عبور از خطقرمز، جلوی خودتان را بگیرید، چون اگر چیزی را با دیگران در میان بگذارید هیچ راه برگشتی وجود ندارد.
تلنت اسمارت بیش از یک میلیون نفر را آزموده و دریافته است که ردههای بالاتر برترین عملکرد از آن افرادی است که هوشهیجانی بالا دارند (۹۰% افراد دارای برترین عملکرد). آدمهایی که هوش هیجانی بالایی دارند در خواندن ذهن دیگران مهارت دارند، و این نشان میدهد که آنها می دانند چه چیزهایی را باید و نباید دربارهی خودشان در محل کار افشا کنند.
آخرین چیزی که هرکسی در کارش میخواهد بشنود این است که کسی از اینکه چقدر از کارش متنفر است شکایت میکند. این کار به شما برچسب یک شخص منفی را میزند، که کار تیمی را بلد نیست. این حرف، روحیهی گروه را تضعیف میکند. رییسها همیشه دنبال افراد منفی هستند که روحیهی گروه را تضعیف میکنند و همیشه جایگزینهای مشتاقی در گوشه و کنار منتظر تعویض آنها هستند.
همیشه آدمهای بیصلاحیت در هر کاری حضور دارند، و خوشبختانه همه میدانند آنها چه کسانی هستند. اگر قدرتش را ندارید که به آنها در بهبودشان کمک کنید یا اخراجشان کنید، پس با هوار کشیدن دربارهی بیعرضگی آنها چیزی بهدست نمیآورید. با بیان کردن بیصلاحیتی همکارتان این طور به نظر میرسد که تلاش بیهودهای برای بهتر نشان دادن خودتان انجام میدهید. این واکنش غیردوستانهی شما در قالب عقاید منفی همکارانتان از شما، دوباره به خودتان بر میشود.
پدر و مادرتان شاید دوست داشته باشند همه چیز را دربارهی پولی که هر ماه میگیرید بدانند، اما در محل کار، این فقط موجب منفیبافی میشود. این غیرممکن است که دستمزدها را با انصاف کامل تخصیص داده باشند، و فاش کردن دریافتیتان، سبب میشود همکارانتان دست به مقایسه بزنند. به محض اینکه بقیه بدانند چقدر درآمد دارید، هرکاری میکنید زیر ذرهبین میرود تا علیه درآمدتان استفاده شود. این خیلی وسوسهانگیز است که حقوق دوستانتان را از روی کنجکاوی بدانید ولی از همان لحظهای که میپرسید به بعد، دیگر هرگز روابطتان مثل قبل نخواهد بود.
باورهای سیاسی و مذهبی آدمها شدیدا به هویتی که در کار از خودشان نشان میدهند گره خورده است. مخالفت با دیدگاههای یک شخص میتواند به سرعت احساس قوی دیگران نسبت به شما را تغییر دهد. مقابله با ارزشهای اعتقادی دیگران یکی از توهینآمیزترین کارهایی است که میتوانید انجام دهید.
درست است، آدم های متفاوت رفتارهای سیاسی و مذهبی متفاوتی دارند، ولی دفاع از ارزشهایتان، ذهن بعضیها را به سرعت منحرف میکند که شاید دسیسهای در کار باشد. حتی گفتن یک رویداد جهانی مهم و داغ بدون عقاید پشتیبان قوی میتواند موجب تعارض شود.
اینکه بگویید در شبکه های اجتماعی چه میکنید تأثیری در موفق شدن شما ندارد. ولی بهتر است نگویید. آخرین چیزی که رییستان وقتی وارد فیسبوکش میشود میخواهد ببیند، عکس شما در حال رفتارهای غیرمتعارف در مأموریت و سفر است. راههای زیادی برای نامناسب به نظر رسیدن در فیسبوک و به جای گذاشتن برداشتهای بد از خودتان وجود دارد. این برداشتها میتواند ناشی از پوشش شما، کسی که با شماست، کاری که انجام میدهید، یا حتی دیدگاههای دوستانتان باشد. همین چیزهای کوچک، وقتی زمان ترفیع شما میرسد، میتواند سایهای از تردید در ذهن رییس یا همکارانتان به وجود بیاورد.
سخت است که خودتان را در فیسبوک از چشم همکارانتان سانسور کنید. از دردسر دوری کنید، و آنجا با آنها دوست نشوید. بگذارید لینکدین، شبکهی اجتماعی حرفهایتان باشد، و فیسبوک را به بقیه واگذارید.
وقتی بچه بودم، به مربی بیسبالام گفتم میخواهم دو هفتهی دیگر تیم را ترک کنم. در آن دو هفته، نیمکتنشین شدم. اوضاع وقتی بدتر شد که تصمیم گرفتم بمانم، و تبدیل شده بودم به “بچهای که حتی دوست ندارد اینجا بماند”. من خرد شده بودم ولی خطای خودم بود؛ تصمیمم را قبل از قطعی شدن به او گفته بودم.
همین اتفاق زمانی که به دیگران میگویید دنبال شغل دیگری هستید، رخ میدهد. به محض اینکه بگویید قصد رفتن دارید، ناگهان به کسی که وقت بقیه را تلف میکند تبدیل میشوید. هم چنین ممکناست در بهدست آوردن شغل دیگر ناموفق باشید، پس بهتر است قبل از اینکه به دیگران بگویید، صبر کنید تا شغلی را بیابید. در غیر این صورت، نیمکتنشین خواهید شد.
یک نکته که میتوانیم از افراد مشهور یاد بگیریم این است که دربارهی حرفهایی که میزنند و کسانی که با آنها حرف میزنند بسیار محتاط هستند. شوخیهای تهاجمی موجب میشود به دیگران احساس وحشتناکی دست دهد، و در چشم آنها وحشتناک به نظر برسید. همچنین معمولاً کمتر از شوخیهای هوشمندانه، بامزه و خندهدار هستند.
اگر خواستید شوخی کنید که خط قرمزها را رد میکند باید میزان صمیمیتتان با آن آدم را بسنجید. اگر فکر میکنید شوخی شما ممکن است کسی را ناراحت کند بهتر است عنوانش نکنید. شما هیچوقت نمیدانید مردم چه تجربیاتی در زندگیشان داشتهاند که ممکن است موجب شود شوخیتان را جدی بگیرند.
بیان جاهطلبیهایتان در محلکار، وقتی با منافع دیگر افراد تعارض مستقیم دارد، نوعی خودخواهی یا اهمیت ندادن به کسانی است که با آنها کار میکنید یا به طورکلی تعارض با شرکت محسوب میشود. کارمندان بزرگمنش میخواهند کل تیم موفق شود، نه فقط خودشان. صرفنظر از انگیزههای واقعیتان (برخی از ما فقط برای پول کار میکنیم)، بیان کردن هدفهای خودخواهانهمان کمکی به ماندن در کار نمیکند.
انسانهای موفق حتی اگر هم زمانی خشونتی داشتند آن را به زبان نمیاورند. گذشتهی شما میتواند حرفهای زیادی دربارهتان بزند. فقط این که ۲۰ سال پیش کار عجیب و غریب یا احمقانهای کردهاید دلیل نمیشود مردم شما را فردی بیعیب و نقص قضاوت کنند که از آن به بعد تغییر کردهاید. رییسجمهورهای بسیاری به رغم بیاحتیاطیهای گذشتهی خود رأی آوردند، ولی شما یک تیم گرداننده و انواع روابطعمومی که از شما محافظت کنند و چهرهیتان را خوب نشان دهند ندارید، پس باید گذشتهی ناخوشایندتان را برای خودتان نگهدارید.
ممکن است فکر کنید صحبت کردن دربارهی اینکه چقدر آخر هفته مواد مصرف کردهاید هیچ تأثیری بر نگاه دیگران به شما در محل کارتان نمیگذارد. با این همه، اگر کارمند خوبی بودید، کارمند خوبی هم میمانید، درست است؟ متأسفانه این طور نیست! در میان گذاشتن این موضوع با دیگران موجب نمیشود که فکر کنند شوخ طبعید. در عوض، شما را فردی غیرقابل پیشبینی، و نابالغ میبینند و قضاوت درستی نسبت به شما نخواهند داشت. بیشتر مردم دیدگاههای منفی نسبت به مواد مخدر و الکل دارند، حالا هرچقدر هم دوست داشته باشید درگیر این چیزها شوید. آیا این روش جلوی موفق شدن شما در شغلتان را نمیگیرد؟
۱۱.بگویند در روابط زناشوییشان چه کار میکنند
روابط زناشویی با همسرتان چه موفق باشد چه نباشد، جای گفتنش در محل کار نیست. گفتنش برای بعضیها خندهدار است اما ممکن است اکثریت را ناراحت کند. عبور از این خط قرمز ممکن است موجب بدنامی شما شود.
۱۱۱ % آدم هایی که با آنها کار میکنید نمیخواهند بدانند که شما مشتاقید از روابط زناشوییشان بدانید. هیچ چیزی بدتر از این نیست که به دیگران بگویید به زندگی عشقیشان فکر کردهاید. فکرهای شما متعلق به شما است. میتوانید به هر چه در مورد آدمها درست حدس میزنید فکر کنید؛ ولی فقط فکرتان را برای خودتان نگه دارید.