یک اقتصاددان میگوید:در کشوری مثل ایران با تعاریف متداول از خط فقر که بین سه تا پنج دلار در روز است، سطح فقر کمتر از ۱۰ درصد است که دستاورد نسبتاً خوبی در مبارزه با فقر است.
این اقتصاددان که در گفتوگو با هفتهنامه تجارتفردا (شماره۱۸۸) سخن میگفت، افزود: قسمت مهمی از نابرابری بین طبقه متوسط و طبقه بالاست که منجر به ایجاد چالشهای اجتماعی و سیاسی میشود. تعداد افراد فقیر در ایران کم اما در مقابل طبقه متوسط بسیار گسترده است. طبقه متوسط میل به پیشرفت دارد. طبقه متوسط وضع خود را با دهکهای بالا مقایسه میکند و چنانچه ببیند که وضع آنها به سرعت در حال بهتر شدن است اما در وضعیت آنها تغییری ایجاد نمیشود، به همان اندازه احساس بیزاری از نظام اقتصادی پیدا میکند که طبقه فقیر. فقر و نابرابری هر دو به شکل توزیع درآمد ارتباط دارند اما فارغ از آن ارتباط زیادی با یکدیگر ندارند. به ویژه در خصوص شکلگیری فقر و نابرابری و راههای کاهش آن تفاوت زیادی وجود دارد.
وی تصریح کرد: نابرابری مربوط به ارتباط طبقه مرفه، طبقه متوسط و طبقه پایین با یکدیگر است اما فقر فقط به طبقه پایین جامعه مربوط میشود. برای همین اگر فقط به کاهش فقر توجه شود و نابرابری مغفول بماند، مشکلات اجتماعی زیادی شکل میگیرد. طبقه متوسط از نابرابری اجتماعی رنج میبرد و حاضر به تحمل این نابرابری نیست. در واقع نابرابری مساله پیچیدهتری نسبت به فقر است. فقر در تمام جوامع وجود دارد و نمیتوان جامعه بدون فقر را متصور شد. چون همواره یک عده از مردم به دلایل مختلفی قادر به کارکردن و رقابت کردن در بازار نیستند. ممکن است افرادی به دلیل نقص فیزیکی و جسمی یا ناتوانی از کسب درآمد محروم بمانند یا افرادی که در دوران جوانی پسانداز نکردهاند در دوران سالمندی در دام فقر گرفتار شوند. به همین دلیل فقر در بطن همه جوامع وجود دارد و جامعه برای این افراد باید فکری بکند.
وی متذکر شد:اما مساله توزیع درآمد یک مساله پیچیدهتر و مربوط به تمام نظام اقتصادی است. از اینرو حل آن هم بسیار پیچیدهتر است. برای کاهش فقر میتوان برنامههایی مانند تامین اجتماعی یا نظام خیریه و صدقه مانند کمیته امداد در ایران اجرا کرد. این راهحلها نسبتاً معقول و بسیار آسانتر از راههای بهبود توزیع درآمد است. برای همین هم فکر میکنم جوامعی مثل ایران که در کاهش فقر موفق بودهاند لزوماً در بهبود توزیع درآمد موفق نیستند.