وزیر باسابقه نفت و همتایش در وزارت نیرو پیش از این چندباری از مصائب دولت بالأخص وزارتخانه های متبوع شان برای جفت و جور کردن یارانه هفتاد و اندی میلیون ایرانی گلایه کرده اند. یارانه نقدی اما تنها برای اینان نبود که زیر فشار تحریم سنگین جهانی، مصیبت دوچندان به بار آورد؛ تولید کالایی سنتی چونان فرش هم که برای اقتصاد این مملکت حکم برندی جهانی دارد و نمادی از فرهنگ و تمدن چند هزار ساله این مرز و بوم به شمار می آید، متأثر از همین یارانه های پر حرف و حدیث، دچار خمودگی و افول شد.
این امر هم نه فقط به دلیل بالا رفتن هزینه ها و به صرفه نبودن تولید برای بسیاری از کارگاه های کوچک و خانگی، بلکه حتی ناشی از نوعی احساس استغنا و بی نیازی از درآمد قالیبافی بوده که در برخی خانواده های اغلب پرجمعیت مناطق روستایی و حاشیه شهرها ایجاد کرد؛ یعنی با دریافت آن اندک مقرری ماهانه، عطای این حرفه پر زحمت و مشقت را به لقایش بخشیدند و این گونه هنرشان رخ در نقاب خاک کشید.
چند روز پیش به ضرورتی، به یکی از آبادی های پیرامونی بجنورد رفته بودم؛ از آن دست روستاهایی که پیشینه ای به نسبت کهن دارند. این روستا از دیرباز به گردو و قالی هایش معروف بود، اما حالا چد سالیست که اگرچه درختان کهنسالش، گاه بیش و گاه هم کم، به هر حال باری می دهند و منفعتی نصیب دارندگانش می کنند - البته اگر روزگار رخصت دهد و هجوم آفت و سوز سرما و غوغای تگرگ و مصیبت خشکسالی بگذارد- ولی دیگر از گره های زرینی که هنرمندانه بر تار و پود قالی های دستبافت پرآوازه اش می نشست، خبری نیست. آوار رکود و یارانه نقدی، دارهای قالی را جمع کرده است.
این سال ها از این دست روستاها و مناطق کم نمی بینیم و از ماجراهایش حکایت ها نمی شنویم؛ جوامع محلی کوچکی که آبا و اجدادشان به هزار و یک زحمت و دردسر، سینه به سینه رموز این هنر را به فرزندان شان منتقل کردند و هر نسل شان هم به سهم خود و به میزان خلاقیت شان، با شاخ و برگ دادن به طرح ها و نقوش اصیلی که از اطراف و اکناف الهام گرفته و گردآوری کرده بودند، در بارور شدن هر چه بیشتر این هنر- پیشه نقش آفرینی داشتند.
هر چه بود، اما نسیم تغییراتی که یارانه نقدی برای جامعه ما به ارمغان آورد، اگرچه در آغاز برای قاطبه مردمان خوشایند و میمون بود و به یار شاطر می مانست، اما اندک اندک برای کشور به بار خاطر مبدل گشت و طوفانی مخرب شد برای اقتصاد و اشتغال؛ و چه خوب گفته اند 'هر که باد بکارد، طوفان درو می کند'.
این چنین بود که اغلب خانواده هایی که تا پیش از آن، به زحمت و با عرق جبین و یاری جستن از سرانگشتان جادویی خویش آثار هنری - کاربردی خلق می کردند که مشتریان پروپاقرصی در داخل و خارج مملکت داشت، صرفه را در آن دیدند که دارها را برچینند، برای تهیه نقشه و نخ و رنگ و خامه و چله، بیش از این خودشان را به زحمت نیندازند، به زعم خودشان به کنج عافیت بنشینند و به مدد یارانه نقدی روزگار بگذرانند.
یارانه ای که توزیعش اگرچه از همان ابتدا با اما و اگر اهالی فن و صاحبنظران همراه بود، اما حالا برای بسیاری از حتی ناآشنایان به حساب و کتاب مملکت داری مشخص شده که درست مثل چاه ویل، حجم عمده منابع مالی کشور را که باید صرف تولید و اشتغال و رفاه مردم می شده، در خود بلعیده و یارانه بگیران هم همه آن منابع محدود را خرج هزینه های جاری و روزمره کرده اند.
صد البته که از رونق افتادن تولید و عرضه فرش فقط به این دلیل نبوده و از مسائل دیگر هم تأثیرپذیری داشته است. به جز این مانع تراشی خودخواسته، کاهش مداوم قدرت پس انداز و خرید خانوارهای ایرانی، بی ثباتی در قیمت مواد اولیه و محصول نهایی به دلیل تورم بالای سالانه در کشور، رکود در بازارهای هدف صادراتی و بالأخره فشار تحریم ها، همگی دست به دست هم دادند تا تولید و صادرات فرش کشورمان طی دهه اخیر مداوم تنزل یابد.
جفای تحریم ظالمانه، که با چاشنی سیاست های غلط اقتصادی و هدر رفت منابع در طرح موسوم به هدفمندی یارانه ها بر سر راه حوزه تولید همراه شد، کاری کرد که درآمد صادراتی جادوی هنر فرش ایران - این 'پیچیده ترین و پرکاربردترین صنایع دستی جهان و مادر همه فرش ها ' به تعبیر مقاله نویس روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز- از حدود یک میلیارد دلار سال های پیش از تحریم، به اندکی بیش از ۳۰۰ میلیون دلار رسید.
در این میان، تولیدکنندگان فرش دستباف در چین و هند و امثال آن ها با استفاده بهینه از این فرصت و عاریه گرفتن از طرح ها و نقوش اصیل ایرانی و به مدد هزینه های پایین تولید در کشورشان و تمرکز بر تبلیغات و بازاریابی علمی، بازار جهانی فرش دستباف ایران را از آن خود کردند.
البته از دی ماه سال گذشته با لغو تحریم های بانکی و بیمه ای و حمل و نقل، و از آن مهم تر بند ۲۲ متن برجام که منحصرا درباره لغو محدودیت های اعمال شده علیه فرش ایران در ایالات متحده بحث می کند، صادرکنندگان فرش دستباف برای فتح دوباره بازارهای اروپا و آمریکا خیز برداشتند. هر چند که انتظار رونق سریع و جهش در این بخش و جبران مافات ده سال گذشته آن هم طی کمتر از شش ماه، چندان انتظار به جا و معقولی نیست.
بدون شک هنر- صنعت فرش ایران برای تسخیر دوباره بازارهای جهانی به خلاقیت و ابتکار عمل نیاز دارد. چین و پاکستان و هند و ترکیه و نپال اگر خیلی هنر کنند، نقوش بازارپسند هنرمندان ما را کپی می کنند. برای بازیابی جایگاه پیشین، ثبات در قیمت، نوآوری و تولید بر اساس سلیقه مشتریان بازارهای نوپدید و ذائقه نسل امروزی در بازارهای هدف سنتی، ضرورتی است که ظرافت های خاص خودش را می طلبد؛ کاری که برای به سامان رسیدن و ثمردهی اش علی القاعده باید به کاردانش سپرد.
خوشبختانه در ماه های اخیر جسته و گریخته خبرهایی درباره فرش خراسان شمالی رسانه ای شد که اگر حتی نیمی از آن ها هم به سرانجام مشخصی برسد، بالقوه ظرفیت تحول بخشی دلگرم کننده ای را در این حوزه دارد.
توسعه فعالیت های خوشه فرش دستباف استان و تشکیل کنسرسیوم صادراتی، راه اندازی خانه فرش، ثبت ملی و سپس جهانی طرح ها و نقوش فرش های دستباف کردی و ترکمنی این دیار موسوم به گنجینه اقوام و فرهنگ ها، از جمله اقدام های مثبت انجام شده یا در دست اجراست که امید می رود با برنامه ریزی هدفمند، به بازیابی ظرفیت های رو به افول فرش این استان و جهش مناسبی در ارتقای وضعیت تولید و صادرات دسترنج بافندگان هنرمند این خطه بیانجامد.
دست بافته های اصیل کرمانجی و قالیچه های ابریشمی ترکمنی خراسان شمالی برای اهالی جامعه فرش کشور و حتی بازرگانان و دوستداران صنایع دستی اقوام ایرانی در اروپا، آسیای شرق دور و آمریکا چندان هم کم آوازه نیست و اگر از رکود و سستی فعلی خارج شود، با توجه به مواد اولیه مرغوب در دسترس در منطقه، این استان در حوزه فرش دستباف حرف های زیادی برای گفتن خواهد داشت و خواهد توانست از زیر سایه سنگین استان های مطرح اندک اندک بیرون آید و هویتی مستقل برای خودش دست و پا کند.
گفته می شود قریب ۲۲ هزار بافنده فرش دستباف در خراسان شمالی شناسایی شده اند که البته فقط بخشی از آن ها در شرایط حاضر پای دار می نشینند و در عرصه تولید فعال هستند. باز شنیده ایم که هر مترمربع فرش ۳ فرصت شغلی ایجاد می کند؛ آن هم در زمانه ای که برای ایجاد هر فرصت شغلی در بخش صنعت گاه به چند ده هزار دلار سرمایه گذاری نیاز است. همین چند دلیل برای حمایت از این حوزه کافی نیست؟
نقل است که وقتی وزیر کنونی صنعت، معدن و تجارت از سوی دکتر روحانی برای تصدی این منصب معرفی شد، دست اندرکاران فرش دستباف بیش از پیش به گشوده شدن قفل های سنگین نشسته بر این چرخه با کلید تدبیر امیدوار شدند.
آن ها در محافل خصوصی و حتی مجامع رسمی اظهار خشنودی می کردند که هر چه باشد، وزیر صنعت، از خانواده فرش است و فرزند پدری فرش فروش. حالا که برجام درصدد تسهیل تجارت خارجه برآمده و اصلاحات کلیدخورده در نظام پولی و بانکی هم به یاری تجارت داخله برخاسته، امید خانواده میلیونی فرش دستباف کشور به احیای این صنعت هنری و رونق اشتغال و ارزآوری دوباره آن بیشتر هم شده است.
تا تدبیر کشتی بان، این زورق را به کدام ساحل سلامت رساند و تقدیر چه باشد.
**محسن داوری خبرنگار ایرنا در خراسان شمالی
/ ۷۱۸۴/۱۷۴۴