ایران آنلاین /شبهایی که از سینمای شهر به روستا بازمی گشت آنقدر جاده خاکی مسیرش تاریک و خلوت بود که بیم حمله گرگ و شغال میرفت. با وجود این، ترس از دریده شدن از سوی حیوانات وحشی، آن هم وقتی که تنها ۱۳ سال بیشتر نداشت نتوانست مانع تماشای این پرده نقرهای شود. بعدها به خاطر همین عشق و علاقه به سینما برایش مراسم متعدد قدردانی گرفتند. حسین گیتی هماکنون یکی از پیشکسوتان عرصه نقد سینماست و آثار متعددی هم از او در زمینه نقد سینما و همچنین رمان و مجموعه شعر منتشر شده است. با اینکه هم در رشته روانشناسی و هم رشته ادبیات تطبیقی تا مقطع کارشناسی ارشد درس خوانده اما همچنان در حوزه سینما مشغول فعالیت است و میگوید: «در زندگی من سینما از روانشناسی و حتی ادبیات جلو زده!» با وجود این به فرزندانش اجازه فعالیت در عرصه سینما را نداده چراکه معتقد است اغلب فعالان در رشتههای علوم انسانی از لحاظ مالی شرایط چندان مطلوبی ندارند اما آنقدر عاشق است که حتی اگر زمان به عقب بازگردد باز هم در همین مسیر گام برمی دارد. از اهالی سینما گلایه دارد و میگوید: «سینماگران در کشور ما توجهی به نقد و منتقد ندارند؛ این در شرایطی است که با مطالعه سینمای مکتوب است که میتوان به درک بهتری از سینمای دیدار رسید و حتی آن را ارتقا بخشید.» «مطبوعات سینمای ایران»، عنوان تازهترین کتابی است که بتازگی با تألیف این منتقد سینمایی در دسترس علاقه مندان قرار گرفته؛ کتابی که در قالب این گفتوگو جزئیات بیشتری از آن را در اختیارتان قرار میدهیم.
با توجه به مطالعاتی که برای تألیف کتاب «مطبوعات سینمای ایران» انجام داده اید از تاریخ تولد نخستین نشریه سینمایی در کشورمان بگویید!
شاید باورتان نشود اما مطبوعات سینمایی کشورمان همزمان با ساخت و نمایش نخستین فیلم سینمایی ایرانی در سال ۱۳۰۹ متولد شد. «آبی و رابی» به کارگردانی «اوانس اوگانیانس»، عنوان نخستین فیلم سینمایی ایران است که در ژانر کمدی ساخته شد و ۸۶ سال قبل برای مردم نمایش داده شد. همزمان با اکران این فیلم، مجله بسیار کم حجمی با عنوان «سینما و نمایشات» منتشر شد که به شکلی تخصصی به سینما پرداخته بود.
تقریباً سه دهه بعد از اختراع سینما در فرانسه؟
بله و اگر قرار باشد که دقیقتر بگویم؛ ۳۵ سال بعد از اختراع سینما در فرانسه ما صاحب نخستین نشریه مکتوب سینمایی شدیم. این در شرایطی است که در شعر فارسی با آن سابقه کهن و دیرینه هنوز تعداد نشریات تخصصی مان چندان قابل توجه نیست!
انتشار نخستین نشریه سینمایی آن هم ۸۶ سال قبل به این معناست که در آن زمان نشریات اینچنینی مخاطبی داشتهاند؟
متأسفانه نه! اتفاقاً همین دلیل هم منجر به تعطیلی زودهنگام نشریه مذکور شد. جالب است که بدانید پرمخاطبترین نشریه سینمایی سالهای دور ما به دهه ۳۰ بازمی گردد. آن زمان جمعیت بسیار کمتر از امروز بود و از همین رو تعداد مخاطبانی که احتمال پیگیری مداوم آنان در یک حوزه وجود داشت نیز قابل مقایسه با زمان حاضر نبود. در دهه ۳۰، از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۳۵ نشریه تخصصی مجله «ستاره سینما» با بیشترین استقبال روبهرو شد که توانست یک هزار نسخه بفروشد. البته اینکه میگویم با بیشترین استقبال، در مقایسه با نشریاتی است که تا پیش از آن منتشر میشدند و مخاطبی نداشتند.
این میزان نشریه در چه زمانی فروخته شد؟
تمام این تعداد تنها در یک هفته به فروش رسید.
انتشار یک نشریه تخصصی برای سینما در دهه ۳۰ قابل تأمل است اما اینکه سال ۱۳۰۹ نشریهای برای سینما منتشر شده قدری عجیب است! آن زمان عموم مردم حتی با روزنامهها چندان عجین نبودند حالا چه برسد به نشریهای تخصصی که تنها برای سینما باشد!
بله این گفته شما را قبول دارم. تازه نشریه «سینما و نمایشات» هم تنها در سطح شهر تهران عرضه شد. آن زمان سینمای ایران، جولانگاه سینمای روسیه، مصر، انگلیس و آلمان بود و برای انتشار یک نشریه نیازی نبود که تنها به فیلمهای تولید سینمای خودمان پرداخته شود. البته این نشریه تنها دو شماره منتشر شد که به احتمال بسیار علت تعطیلیاش هم همان مسألهای بود که اشاره شد. با وجود این جالب است بدانید نسخههای همان دو شماره همگی فروش رفتند.
در نخستین نشریات تخصصی سینما کدام یک موفقیت بیشتری در جذب مخاطبان پیدا کردند؟
«جهان سینما» و «هولیوود» دو نشریه دیگری بودند که در همان دهه ۲۰ منتشر شدند و با استقبال بیشتری در مقایسه با نشریه «سینما و نمایشات» روبهرو شدند. «نمایش» هم در همین دوران منتشر شد. این نشریات اغلب دوام چندانی نداشتند و بعد از انتشار چند شماره متوقف میشدند. نشریات سینمایی ایران برخلاف سایر نشریات و روزنامهها هیچگاه دولتی نبودند.
البته هماکنون نشریاتی با حمایتهای سازمانهای دولتی منتشر میشوند؛ پس چطور میگویید که هیچ نشریه سینمایی در کشورمان با حمایت سازمانی منتشر نشده؟
باید گفتهام را اصلاح کنم! بهتر است بگویم که تا سال ۱۳۵۲، ما نشریهای که در حوزه سینما و با حمایت دولت منتشر شود نداشتهایم. سال ۱۳۴۸ که مجله «فیلم و هنر» به سردبیری علی مرتضوی یک نظرسنجی برای انتخاب بهترین فیلم و کارگردانی و نخستین جشنواره خودجوش غیر دولتی را راه انداخت، این جشنواره با چنان بازتابی روبهرو شد که در همان زمان متولیان فرهنگی حکومت وقت پیش خود گفتند چرا ما مراسم و نشریهای در این زمینه نداشته باشیم؟ از همین رو پرویز دوایی و زنده یاد بهرام ریپور را وادار به انتشار نشریه کردند.
نقدهای تخصصی سینمای ایران از همان دوران، همزمان با فعالیت دوایی و ارجمند آغاز شد؟
بله. نخستین مرتبهای که سینما در عرصه نقد و معرفی فیلم جدی گرفته شد؛ زمانی بود که مجله «هنر و سینما» با مدیریت مرحوم کاوسی وارد عرصه شد. «جهان سینما» هم نشریه دیگری بود که در زمینه نقد کار میکرد که طغرل افشار، منتقد خشن و پرخاشگر سینما برای آن مینوشت که البته خیلی زود در اثر سانحهای از دنیا رفت. البته اگر قدری دقیقتر بگوییم نقدنویسی جدی برای سینما در دهه ۴۰ و در مجلههای «فیلم و هنر»، «ستاره سینما» و «پست تهران سینمایی» باب شد که در «سینما ۵۲» شکل سازمان یافته تری پیدا کرد.
البته تخصصیتر شدن نقد در «سینما ۵۲» به این دلیل بود که مدیران نشریه مذکور از پول کافی برای انتشار نشریه مذکور برخوردار بودند. سردبیر نشریه نگران بازگشت سرمایه خود نبود حتی ساختمان این مجله را هم دولت در اختیار آنان قرار داده بود. یک مجله نیمه سیاسی و نیمه اجتماعی به نام مجله «فردوسی» هم بود که صفحه نقدی به سینما اختصاص داده بود.
با این تفاسیر دهه ۴۰ علاوه بر ادبیات، برای سینما هم دههای درخشان محسوب میشود؟
به نکته خوبی اشاره کردید، هر دو هنری که به آنها اشاره کردید در این دهه دوران شکوفایی خود را تجربه کردند.
وقوع انقلاب منجر به تعطیلی بخشی از این نشریات شد؛ چه مدت زمانی صرف شد تا دوباره شاهد انتشار نشریات تخصصی سینما باشیم؟
همان طور که اشاره کردید همزمان با وقوع انقلاب بسیاری از این نشریات در تب و تاب فضای آن دوران تعطیل شدند. از همین رو افرادی که در این نشریات مشغول فعالیت بودند هم مدتی بیکار شدند؛ آنچنان که برخی از آنان مهاجرت کردند یا به طور کامل دست از این کار کشیدند.
این توقف حدود دو سال طول کشید؛ از همین رو میتوان گفت که تا سال ۵۹ و به مدت دو سال این شرایط ادامه داشت. در این مدت سینما هم مانند سایر حوزهها تحت تأثیر فضای سیاسی قرار داشت |
این توقف حدود دو سال طول کشید؛ از همین رو میتوان گفت که تا سال ۵۹ و به مدت دو سال این شرایط ادامه داشت. در این مدت سینما هم مانند سایر حوزهها تحت تأثیر فضای سیاسی قرار داشت؛ فیلمهای این دوره مانند ادبیات کاملاً تحت تأثیر سیاست بودند. با پیدایش مجله «فیلم» در سال ۶۱ که اغلب از آینده آن ناامید بودند دوباره به شکلی جدی به نقد فیلمهای سینمایی توجه شد.
بر چه اساسی آمار و اطلاعات مرتبط با هر مجله را در این کتاب درج کرده اید؟
اطلاعات نشریات مندرج در این کتاب بر اساس دوره زمانی ۱۰ ساله نوشته شده. آخرین مجلهای که منتشر شده «سینما روایت» است که به جشنواره مقاومت تعلق دارد.
در شرایط فعلی که تکنولوژیهای نوین ارتباطی به رقیبی جدی برای رسانههای چاپی تبدیل شدهاند گمان میکنید که انتشار نشریاتی از این قبیل همچنان برای علاقه مندان توجیهی داشته باشند؟
قبول دارم که بواسطه گسترش نفوذ شبکههای اجتماعی و مجازی قدری از دایره نفوذ این نشریات کم شده اما به هر حال نباید فراموش کرد که با اتکا به سینمای نوشتاری میتوان به درک بهتری از سینمای دیداری دست یافت. اگر هنرپیشهها و کارگردانان امروز اسم و رسمی به هم زدهاند آن را مدیون فعالیت همین رسانههای چاپی هستند. البته این مسأله را چند بار به دوستان سینماگر گوشزد کردهام که شما شهرت امروزتان را مدیون منتقدان، نویسندگان، مترجمان و خبرنگاران هستید و باید بواسطه قدردانی با آنان همکاری بیشتری داشته باشید.
دوری اهالی سینما از نشریات اینچنینی به دلیل همان خصیصه ای است که به ما ایرانیان نسبت میدهند و میگویند که نقدپذیر نیستیم؟
بخش مهمی از این دوری به همین مسأله بازمی گردد. نه تنها اهالی سینما، بلکه سایر هنرمندان هم زمانی که با نقد آثار خود مواجه شوند، عصبانی میشوند و گاه حتی واکنشهایی هم نشان میدهند.
در چنین شرایطی، این نشریات اصلاً برای چه منتشر میشوند؟ مخاطبان اصلی این نشریات که به گفته شما توجهی به محتوای آنها ندارند!
متأسفانه همان گونه که شما میگویید این افراد توجه چندانی به نقدهای مذکور ندارند. از همین رو درآمد اغلب این نشریات از طریق آگهیهای تبلیغاتی حاصل میشود. البته هنوز مشتاقانی برای مطالعه این نشریات هست اما در مقایسه با یک دهه قبل که با انفجار اطلاعات، آن هم به این شکل روبهرو نبودیم کمتر شده. در شرایط فعلی که شما حتی اکران فیلمها را میتوانید در سایتها ببینید طبیعی است که قدری اقبال به رسانههای چاپی سینمایی کمتر شود. نسل نشریه خوانهای قدیمی در حال انقراض است.
این بحثی است که نه تنها در ارتباط با نشریات سینمایی، بلکه حتی در عرصه جهانی مطبوعات هم مطرح شده؛ به گونهای که بسیاری از رسانههای چاپی جای خود را به رسانههای دیجیتالی و با شکلهای نوین دادهاند. بهتر نیست که نشریات سینمایی هم به این سمت بروند؟
این اتفاق چه ما بخواهیم و چه نخواهیم به هر حال رخ میدهد. نه تنها ما، بلکه تمام رسانههای جهان به این سمت و سو میروند و ما به طور تدریجی شاهد حذف نشریات کاغذی خواهیم بود. باید بپذیریم که جامعه ما هم در حال گذر از سنت است و نشریات سینمایی هم باید این تغییرات را بپذیرند. البته اگر بخش خصوصی به همین وضع فعلی و بدون حمایت به کار خود ادامه بدهد نمیتوان آینده چندان خوبی را برای آن متصور شد. همین مجله «۲۴»که انتشار آن را شهرداری به عهده دارد اگر بخش خصوصی منتشر کند باید حداقل ۵۰ هزار تومان بابت فروش هر نسخه از مخاطبان بگیرد. این در حالی است که قیمت روی جلد آن هماکنون کمتر از ۱۰ هزار تومان است.
شما در حالی از لزوم ورود بخش دولتی به این قبیل اقدام ها میگویید که اغلب منتقدان هنر معتقدند زمانی که دولت وارد این قبیل کارها شود با افت کیفی محصول نهایی روبهرو میشویم؛ حالا فرقی هم ندارد که این محصول نشریه باشد یا فیلم و کتاب!
اگر قرار باشد که نگاههای گزینشی مسئولان در نتیجه نهایی کار اثرگذار باشد من هم با این گفته موافقم اما بحث من این است که حمایتهای دولتی- حکومتی باید به طور غیر مستقیم و با فراهم کردن زیرساختهای لازم باشد./روزنامه ایران